loading...
ماه شب چهارده من کیست
مانا بازدید : 3 چهارشنبه 10 مهر 1392 نظرات (0)

                         


تابستون

سه شنبه بود.با سارا بودم.توی اولین روزای اکرانش به تماشا نشستیم.توی روزایی که من خیلی خوب نبودم و به سادگی بغضم شکسته میشد و اشک میریختم.پلک که زدم صورتم خیس اشک شد.بعد از مدتها..من و گریه توی سینما..

پاییز

تا اومدم باور کنم حال خوبی رو که برگشته همه چی بهم ریخت.دیشب دوباره همون فیلم و همون دیالوگ ها و همون حال تابستون..اما این بار نه بغضم ترکید و نه اشک ریختم..فقط صدای تپش قلبم رو به وضوح شنیدم و دیالوگی که مدام شد توی سرم..

عمر یه رابطه که تموم شد هیچ جوره نمیشه برش گردوند.هروقت  که مطمئن شدی داستانت تموم شده اس بهم بگو!


ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 153
  • کل نظرات : 5
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 74
  • آی پی دیروز : 0
  • بازدید امروز : 130
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 130
  • بازدید ماه : 180
  • بازدید سال : 196
  • بازدید کلی : 1,410